هنگامی که دل کسی را می شکنی

صدای شکستنش را بخاطر بسپار...

تا هنگامی که دلت را شکستند

رو به آسمان فریاد نزنی ...خدایا!!!

ب کدامین گناه...!!!

دل نوشته دختران دم بخت:

بارها در کلاس اول خواندیم

آن مرد آمد

او با اسب آمد

او زیر باران آمد

ما که ترشیدیم مرتیکه با خر هم نیامد.

بگذار امشب من در خودم بمیرم

دیگه هیچ پروازی برایم نمانده است

از کجا شروع کنم واز کدام زخم های قلبم بگویم

اشک چشمانم را فرا گرفته وبغض گلویم را

دیگر این دلتنگی به من مجال سخن گفتن نمی دهد

.....................

یاد من از یاد تو دور نیست

قلب من از یاد تو میتپد

راست بگو

قلب تو با یاد کی میتپد؟؟؟

اما یک چیز را میگویم

جز نام من نام دیگری را بر لبانت نیاور

که من  با شنیدن آن

میمیرممممممممم

لعنت به آن روز که تو را دیدم

لعنت به آن لحظه که فک کردم دوسم داری

لعنت به آن لحظه که بهت دل بستم

بارها دیدمت در آغوش این آن

باز گفتم که غصه اینگونه نیست

تا که دیدم عشقی نیست

قلبم مرا از شدت درد به آه آورد

اما فایده چیست .......

این بود از عاقبت عشق ما

ولی افسوس دیگر ................

در سایه درختی که یه جا دارد تو بمان

من به زیر آفتاب ماندن کنار تو راضیم.

گاهی

فرصت یاد کردن عزیزانمان را

از ما میگیرند ولی مهرشان را هرگز...

ببوسم خاک پاک خشکداران را -تجلی خانه قلیون کشان را

ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر - کاش که همسایه ما میشدی-

پایه قلیون کش ما میشدی -ای به فدای قل قل قلیون

تو-مانده ام در حسرت دیدار تو.

هر گاه از شدت تنهایی به سرم هوس اعتماد دوباره میزند

خنجر خیانتی را که در پشتم فرو رفته در می آورمش ؛ و

میبوسمش .......صیقلی عاشقانه ؛اندکی نمک به رویش؛

نوازشش کرده ؛ دوباره سر جایش میگذارم ....از قول من

به آن لعنتی بگویید : خیالش تخت من دیوانه هنوز به

خنجرش هم وفا دارم............

برای عزیزترین همپای

لحظه هایم در غریبانه ترین

لحظه ی تنهایی خویش

چشم هایم را تقدیمت می کنم

تا هیچ گاه به دوس داشتنم شک نکنی..............